به گزارش مجله خبری نگار، خبری منتشر شد مبنی بر این که مردی که در پی کریخوانی اینستاگرامی به قتل دوستش با ضربات تبر اقدام کرده است، بهزودی در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه میرود.
این درگیری ابتدا بهعنوان یک درگیری خیابانی به مأموران پلیس گزارش شد، اما بعد مشخص شد منشأ آن چند استوری در اینستاگرام بود که متهم و مقتول علیه همدیگر منتشر کردند. مدتی قبل به پلیس خبر رسید درگیری خونینی در یکی از مناطق جنوبی تهران اتفاق افتاده است. زمانی که پلیس به محل رسید، آثار خون ناشی از این حادثه هنوز روی زمین بود و فرد مجروح با اورژانس به بیمارستان منتقل شده بود. البته به خانواده مرد مجروح که ساسان نام داشت، گفته بودند امید زیادی به زندهماندن او نیست. ساعاتی بعد ساسان در بیمارستان جانش را از دست داد. این ماجرای تلخ از چند جنبه قابل تحلیل است که در ادامه به آن میپردازیم:
تا چندی قبل فضای مجازی صرفا یک امکان برای سادهتر شدن کارها بود و نقش چندانی در زندگی روزمره افراد نداشت، اما امروزه فضای مجازی بخش مهمی از زندگی و حتی هویت افراد شده است. دیگر نمیتوان فضای مجازی را یک بخش فانتزی، غیر واقعی و بیربط به واقعیت فرض کرد، بلکه فضای مجازی بخشی واقعی از زندگی همه ماست که اثرات سازنده و مخرب هم دارد. زمانی توهین در فضای مجازی مثل فحش نوشتن روی یک دیوار بود، هرکسی ممکن بود آن را ببیند و کسی هم جدی نمیگرفت. به علت همین ناشناس بودن هم فضای مجازی پرخاشگرانهتر از روابط واقعی افراد بود.
با وقوع یک حادثه تعداد زیادی به صفحات مجازی یک نفر هجوم میآوردند و توهین و تهدید مینوشتند، مثل داور بازی تیم ملی فوتبال که پنالتی نگرفت، بیشتر افرادی که زیر عکس داور توهین کردند در دنیای واقعی هیچ وقت از آن کلمات استفاده نمیکردند. در آن زمان حسابهای کاربری هم با اسامی مستعار ساخته میشد و هویت واقعی و مجازی افراد کاملا مجزا بود. حتی شاید متناقض. افرادی حتی با اسامی جنس مخالف حساب کاربری میساختند و مشغول رفتارهای ایذایی در فضای مجازی میشدند. آن روزگار رفتارهای ضد اجتماعی مثل توهین و تهدید عواقب واقعی چندانی نداشت.
اما امروز هویت مجازی، بخشی از هویت واقعی افراد است. در فضاهایی مثل واتس اپ یا اینستاگرام افراد با شماره تلفن ثبت نام میکنند و بیشتر حسابها هم با اسامی واقعی ساخته میشوند. دیگر امکان ناشناس بودن در فضای مجازی وجود ندارد. پس رفتارهای مجازی، معادل رفتارهای واقعی محسوب میشوند. اگر در یک استوری به فردی توهین میشود، از نظر روان شناختی دقیقا مانند توهین به آن فرد در مقابل جمع است.
امروزه بخش بزرگی از افرادی را که با آنها در ارتباط هستیم از طریق مجازی شناختهایم و امکان تگ کردن و مشخص کردن دقیق مخاطب هم فراهم است، پس مفهوم آبرو و اعتبار به فضای مجازی هم تعمیم پیدا کرده است. هویت شغلی، شخصی و... خود را در صفحات مجازی نشان میدهیم، رشد میدهیم و با بررسی پستها و استوریهای یک فرد یک پروفایل روان شناختی از او و علایقش میسازیم. حتی ذهنهای ما با این شرایط کنار آمدهاند، به ویژه بعد از شروع کرونا و وابستگی بیشتر به فضای مجازی، اتفاقات صفحات مجازی را مثل یک اتفاق واقعی برداشت میکنیم. شاید حتی پیچیدهتر از دنیای واقعی شده است. زمانی صحبت بین دو نفر فقط بین آن دو بود، اما امروز به خاطر ثبت شدن پیامها و صحبت از طریق استوری و ... همه در جریان موضوع قرار میگیرند.
در این جا یک تعارض پیش میآید، نوشتن در فضای مجازی رودربایستیهای صحبت رو در رو را ندارد، اما اثراتش دقیقا مثل صحبت واقعی است. از پشت صفحه کلید و در خلوت خانه خود، توهین و تهدید و ابراز علاقه خیلی راحت جلوه میکنند، اما با فشار دادن دکمه «ارسال» یک امر خصوصی را به یک امر عمومی تبدیل کردهایم. متاسفانه عواقب امر عمومی همیشه بیشتر از امر خصوصی است. مثل دعوای زوج ها. اگر موضوع فقط بین خودشان بماند احتمالا قابل حل است، اما وقتی همه باخبر بشوند واقعا حل آن سخت میشود.
از نظر روان شناختی، چون در خلوت خود استوری مینویسیم و با مخاطب چشم در چشم نیستیم، صحبت درباره مسائل خصوصی خیلی ساده به نظر میآید. دفعه بعدی که قصد ارسال یک پست یا استوری را داشتید، تصور کنید که همه افراد تک تک دارند به شما نگاه میکنند آیا باز هم میخواهید آن حرف را بزنید یا خیر؟ خودمان باید یک خط برش بین مسائل عمومی و خصوصی ایجاد کنیم، چون هیچ چیز در فضای مجازی از بین نمیرود و فضای مجازی امروزه بخش واقعی از زندگی ماست.
منبع: خراسان